بررسی اخلاق مدیریتی با تأکید بر سیره رضوی
- 30 اردیبهشت 1395 ساعت 11:01:27
- کد خبر : 988614966 | بازدید : 1513
به گزارش ندای تفرش، یکی از ارکان اساسی سعادت انسان در زندگی مادی ومعنوی بشر، اخلاق و فضائل اخلاقی است زیرا در پرتو محاسن اخلقی و خلقیات حمیده است که روابط اجتماعی تحکیم می یابد. برخوردهای محبت بار که براساسا یک سلسله اعتقادات اخلاقی صورت می گیرد، شور و نشاط را به کالبد زندگی می دمد و زندگی فردی واجتماعی را درمسیر تعالی وتکامل به کام انسان گوارا می سازد.تأثیر محاسن اخلاقی در زندگی اقوام وملتها تا جائی است که هر گاه آن را مایه حیات انسانی و فرهنگی جامعه به حساب آوریم مبالغه گوئی نکرده ایم.
پایه گذاران نهضت اخلاقی را باید پیامبران بزرگ خدا دانست زیرا آنها بودند که در طول تاریخ برای رتبیت و سازندگی انسانها ضوابط و اصول اخلاقی را ارائه دادند تا با طهارت فکرها و تطهیر دلها، آلودگیهای بیرونی و کدورتهای اجتماعی را از سطح جامعه پاک سازنند و انسان ها را در فضای معطر محاسن اخلاقی به کمال برسانند. چنانکه پیامبربزرگ اسلام(ص) بعثت خویش را در تتمیم اخلاق می داند و می فرماید: (( همانا من برای تکمیل والاییهای اخلاق برانگیخته شده ام)) مدیریت فن اداره یک تشکیلات است، هر اداره وهدایت امکانات مادی انسانی، ریزه کاریها و لطافتهای بسیاری را لازم دارد زیرا نقش اخلاق مدیری در گرم نگه داشتن شورها و برانگیختن انگیزه ها و در انسجام واحدها وسرعت بخشیدن به کارها و بدست اوردن نتیجه ها امری غیر قابل انکار است. مدیری که متخلّق به اخلاق مدیریت نباشد قادر به کشیدن بار مسئولیت نخواهد بود. اخلاق برای برای مدیر به منزله مشاوری آگاه ومعاونی آشناست که مشکلات را مشکل گشاست و مدیریت با استمداد از روشهای آمیخته به اخلاق انسانی می تواند بسیاری از نابسامانیها را سامان بخشد و مییزان شور انگیزه ها را بالاببرد وبه مجموعه تشکیلات روحیه ای از صفا و محبت بدمد. بنابراین مدیر باید ابتدا خود را مجهز به سلاح اخلاق نماید سپس به امر رهبری دیگران بپردازد. ذکر این نکته ضروری است که در مکتب اسلام هدف اصلی حسن خُلق، اطاعت از اوامر الهی ، اداء تکلیف دینی وموجب رضای پروردگار است.
در این مقاله ابتدا به بررسی واژگان کلیدی چون اخلاق، اخلاق مدیریتی، ضرورت اخلاق درمدیریت اسلامی و...پرداخته و در ادامه به بررسی تعدادی از معیارهای بارز اخلاق مدیریتی با تأکید بر گفتار و کردار امام رضا(ع) پرداخته می شود.
1-اخلاق
راغب اصفهانی در کتاب مفردات خود اخلاق را چنین تعریف میکند: «اخلاق» جمع «خُلق» (بر وزن قفل) و «خُلُق» (بر وزن افق) می باشد، به گفته وی این دو واژه در اصل به یک ریشه باز می گردد، خَلق به معنى هیئت و شکل و صورتى است که انسان با چشم مىبیند و خُلق به معنى قوا و سجایا و صفات درونى است که با چشم دل دیده مىشود ودر مواردی به معنی مروت ودین هم آمده است.( راغب اصفهانی، بی تا، ص159) اخلاق را در لغت به معنی خلق وخوی وطبیعت وسرشت باطنی و دورنی تعریف کرده اند و در علم، تهذیب اخلاق یا تهذیب نفس را یکی از شعب حکمت عملی دانسته و آن را دانش بد و نیک تدبیر انسان برای نفس خود دانسته اند.( معین، 1378، ص 174).
براین اساس اخلاق، لغتی است که درآن جنبه های مربوط به فات معنوی و نهانی انسان که صرفا در رفتار ظاهر می شوند قابل ذکر است. در برخی از کتب اخلاقی، خلق را حالتی نفسانی دانسته اند که آدمی را بدون فکر و رویه ای به انجام کارهائی تحریک می نماید. (قائمی، 1372،ص 30)
در جایی دیگر در تعریف اخلاق گفته اند که علم یافتن بهترین راه زندگی، شناسائی خیر و شر و علمی است که به ما می آموزد چگونه باید رفتار کنیم( هاشمی، 1365، ص 309) اخلاق امری است که با رفتارهای ناشی از قانون متفاوت است. رفتار قانونی ریشه در مجموعه ای از اصول و مقررات دارد که نوع عمل افراد را مشخص می کند، معمولا مورد قبول جامعه هستند و در دادگاهها لازم الإجرا می باشند ( دفت، 1374، ص639) از این رو اخلاق در حقیقت ملکاتی است که در نفس انسان حاصل می شود که برسلوک و رفتار او تأثیر می گذارد یعنی به اعمال انسان در زندگی جهت می دهد.
الهیون برای اخلاق زیر بنائی ثابت قائل هستند معتقدند که نشأت گرفته از مذهب و فرمان الهی است که طبعا با مقتضیات فطرت و سرشت سازگار است. مادیون برای آن زیربنائی ثابت قائل نیستند و آن را وابسته به مقتضیات می دانند. بررسیها نشان می دهد که برای اخلاق باید همیشه ریشه فطری قائل شد به ویژه در این رابطه که امری عمومی و دربرگیرنده همه افراد، گروهها و نژادهاست (قائمی، 1372، ص35)
1-1 فوائد اخلاق
اخلاق فوائد بسیاری دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
الف-تعدیل کننده خواسته ها
خواسته های انسان فراوان هستند اما اگر انسان محل بکار گرفتن این خواسته ها را نداند ویا ازآنها در حد اعتدال بهره نگیرد وراه افراط وتفریط به پیش بگیرد به گمراهی و طغیان وسرانجام هلاکت خواهد افتاد. بنابراین اخلاق مصداق و روش بکارگیری صحیح از این خواسته ها را به ما می آموزد ودر نتیجه هریک از خواسته ها با درنظر گرفتن اعتدال به رشد واقعی خود رسیده و انسان را به کمال حقیقی رهنمون می سازد.
ب-تقویت کننده و پرورش دهنده بعد معنوی انسان
انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است. در بعد مادی شباهت زیادی با جانوران دیگر دارد اما بعد معنوی انسان وجه تمایز او از سایر حیوانات است به طوریکه سازنده شخصیت انسانی اوست و باید گفت که این دو باهم در ارتباط بوده و در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. تعالیم اخلاقی همه در پرورش و تقویت بعد معنوی انسان می باشد و برای سعادت دنیا وآخرت او ضروری است.
ج- ضامن اجرای قوانین
اخلاق به گونه ای انسان را می سازد و به او آگاهی می دهد که قوانین الهی را موجب سعادت خویش می داند چون دانسته کسی که این قوانین را وضع کرده دوست و یار او بوده است و عادل حکیم می باشد و جز سعادت بنده چیز دیگری نمی خواهد درنتیجه مشتاقانه دستورات وقوانین الهی را عمل می کند.
د-حافظ ایمان
اخلاق ، مصداق واقعی تمام غرایز درونی انسان را می شناسد و ایمان را از هرگونه گزندی درامان می دارد و هر اندازه انسان خود را در مکتب اخلاق بهتر پرورش داده باشد ایمانش قویتر خواهد بود در نتیجه لازم است که هرانسانی برای حفظ ایمان خود به تهذیب نفس بپردزاد وخویشتن را به اخلاق حسنه که از طریق وحی آمده، بیاراید. در حکمت 333 نهج البلاغه، امام علی می فرمایند: (( مؤمن کسی است که برتری جویی را زشت و ریاکاری را دشمن می شمارد، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دینداری از بنده خوارتر است.)) ( سیّدرضی، 1383، ص 709)
2-مدیریت
مدیر به کسی گفته میشود که توانایی و شایستگی اداره کردن اداره، سازمان، و مانند آنها را دارد، یا اداره و سر پرستی بخشی از کارها و قسمتهای آن جا بر عهده اوست. (انوری، 1381، ص6830) مدیریت منسوب به مدیر، نیز به توانایی و شایستگی اداره جایی یا رهبری و کنترل فعالیتهای در حال انجام برای رسیدن به هدف مورد نظر اطلاق میگردد. (همان ، ص 6831) مديريت يعنى مجموعهاى از آگاهىهاى شكل يافته جهت ايجاد هماهنگى در يك سازمان براى بارورى بهتر برنامهها و نيل به هدفهاى مطلوب.
واژه «مديريت» در متون اسلامى نيامده، ولى از اصطلاحاتى مانند امامت، امارت، ولايت، سياست، رياست، سيادت و ... استفاده شده كه مفهوم مديريت از آنها فهميده مىشود و مىتوان مديريت را در سيماى آنها جست و جو كرد. برخى، مديريت اسلامى را چنين تعريف كردهاند: مديريتى كه زمينه رشد انسان به سوى «اللّه» را مطابق كتاب و سنت و سيره پيامبر (صلى الله عليه و آله) و امامان معصوم (عليهم السلام) و نيز دستاوردهاى علوم و فنون و تجارب بشرى فراهم نمايد.
3-اخلاق مدیریتی
اخلاق را می توان در یک تقسیم بندی به دو نوع عمومی و صنفی تقسیم کرد. منظور از اخلاق عمومی ، شناخت فضائل و رذایل واراستگی بعه فضائل و پیراستگی از رذایل است که عموم انسانها باید به آن آراسته شوند. اما همین اخلاق عمومی، در اقشار مختلف، برجستگی ها، حساسیتها و ملاحظات ویژه ای می طلبد که به مجموعه این برجستگی ها و ویژگی ها اخلاق صنفی می گویند.(آخوندی، 1382، ص 16)
اخلاق مدیریتی استاندارهای اخلاقی تسط مدیران جهت هدایت سازمانهایشان است. اخلاق مدیریتی نوعی اخلاق صنفی است ومنظور از آن برخی ضرورتهای اخلاقی است که مدیران بیشتر بآن نیازمندند.
4-ضرورت اخلاق درمدیریت اسلامی
پاسداری از موازین اخلاقی در مدیریت از ضرورت زیادی برخوردار است. اخلاق در مدیریت اسلامی به جهت بودنش رنگ و جلوه بهتری دارد وباید جلوه های انسانیت وموازین اخلاقی در آن بارزتر باشد. خداوند بزرگ رسالت هدایت ورهبری بشر را به انسان هایی سپرده که در جنبه اخلاق وپاسداری از ارزشها سرآمد و برگزیده اند چنانکه پیامبر اکرم(ص) نیز چنین بوده و خداوند آن حضرت را با تأییدات خود تربیت کرده و سپس مدیریت و سیاست امور بندگان را به ایشان سپرده است.
مدیران به جهت حساسیت وظیفه خطیر مدیریت و نیز حفظ دین و ایمان خود بیش از افراد عادی نیازمند آشنائی با فضائل و رذائل اخلاقی هستند ومدیریت صحیح سازمان برای آنان بدون برخورداری از اخلاق پسندیده میسر نیست. اخلاق در مدیریت اسلامی هموار کننده راه هر مدیری برای دست یابی به هدفهایش است تا در پرتو آن با سهولت وآسانی به سرمنزل مقصود برسد. مدیر موفق با رعایت اخلاق مدیریت موفق به کسب محبوبیت اجتماعی می شود وبا نفوذ در دلها و ارباب رجوع اعتماد آنها را به خود جلب می کند.
نقش تربیتی مدیری در یک مجموعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا کسانی که تحت امر و تدبیر او کار می کنند و مجری دستورات او هستند، خواه ناخواه تحت تأثیر برخوردها و موضع گیریهای مثبت ومنفی او قرار گرفته، اعمال خود را با رفتار او منطبق می سازند. بنابراین مدیری که آراسته به اخلاق مدیریت باشد می تواند سمبل ومروج خوبی ها بوده از این راه به اصلاح دیگران بپردازد واز اجر وپاداش معنوی واخروی نیز بهره مند شود.
برخوردهای یک مدیر فقط به حساب خود او گذاشته نمی شود بلکه رفتار مثبت ومنفی او را به حساب دین و نظام اسلامی می گذاردند، زیرا او نماینده نظام اسلامی می باشد. از اینرو اراسته بودن مدیر به اخلاق مدیریت، سبب خرسند شدن مردم از حاکمیت دینی می شود، همانگونه که برخوردهای ناشایست او نارضایتی ودلسری مردم از دین ونظام را در پی دارد. از این رو امام صادق (ع) با توجه به این نکته که مردم کارهای شیعیان را به آن بزرگواران منتسب می سازند به پیروان خود یادآور می شود که اگر به اخلاق نیک آراسته باشید و اگر از رذائل پیراسته نباشید سبب نارضایتی ها می گردد( آخوندی، 1382، ص 20)
5-اخلاق مدیریتی با تأکید بر سیره رضوی
مدیریت، اصل هر جامعه ای می باشد وهرکجا افرادی جمع شده اند تا زندگی خویش را براساس همکاری و تعاون تکمیل کنند نیاز به مدیر در رأس برنامه های آنان قرار گرفته است وهیچ مکتبی به اندازه اسلام به این روشنی اهمیت مدیریت را بیان نکرده که سعادت و پایدرای یک ملت را در زندگی دنیوی و امور دینی مرهون آن بداند. درمدیریت اسلامی بهترین مرجع برای یافتن معیارهای مناسب سنجش افراد، بی تردید سخن معصومین (ع) می باشد. سخنان امام هشتم (ع) منبع ارزشمندی برای این منظور است زیرا سخن آن حضرت به دلیل معصوم بودنشان خالی از خطا و لغزش است. حضرت رضا (ع) نیز در مورد ضرورت مدیریت می فرمایند: (( انّا لا نجد فرقة من الفرق و لاملّة من الملل بقوا وعاشوا إلّا بقیّم و رئیس لما لابدَّ منه فی الأمر الدین والدنیا: به درستی ما در بررسی احوال ،هیچ گروه و فرقه ای را نمی یابیم که در زندگی موفق و پایدار باشد مگر بوجود سرپرست و مدیری که امور مادی ومعنوی دین و دنیای آنان را مدیریت نماید)) (مجلسی،1403ق، ج 78، ص 348. ) از این رو در این قسمت از مقاله به بررسی تعدادی از معیارهای اخلاق مدیریتی با تأکید بر گفتار و کردار امام رضا (ع) می پردازیم.
1-5 تقوا
خدای تبارک وتعالی همواره مؤمنین را امر به تقوا می فرماید: (انً اَکرَمَکُم عِندَ اللّه اَتقیکُم:ملاک و معیار و ارزش انسانها با تقوا است)(حجرات، آیه 13) در فرهنگ دینی، ركن اساسی اخلاق اسلامی تقواست و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومی ندارد. در آیه ای دیگر از قرآن مجید می فرماید: ((لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی انَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقینَ)) همانا خداوند (اعمال نیك و صالح را) تنها از باتقوایان می پذیرد. (مائده آیه27)
رسیدن به سعادت ابدی، آرمان فطری همه انسانهاست ولی بیشتر آنها در تشخیص راه سعادت، به اشتباه می روند، از دیدگاه اسلام، تقوای الهی، مركب راهواری است كه صاحب خویش را به سر منزل سعادت می رساند. بنابراین انسان با تقوا كسی است كه افكار، كردار و گفتار خویش را با معیار عقل و شرع تنظیم كند و هیچ كاری را بدون مشورت آن دو انجام ندهد و فرمان آنها را نیز زیر پا نگذارد تقوا و پرهیزگاری امام رضا(ع) به گونه ای بود که نه تنها مردم بلکه دشمنان نیز به آن اعتراف می کنند، ایشان همه فکر و اندیشه شان، حفظ دین خدا و اجرای وظایف الهیاست.
امام رضا (ع) می فرمایند: (( ان الايمان افضل من الاسلام بدرجه, والتقـوى افضـل مـن الايمان بدرجه و لم يعط بنوا آدم افضل من اليقي)).(حرانی،1383ق، ص 445) ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فـرزنـد آدم چيزى بـالاتـر از يقيـن داده نشده است .ایشان نجات خود ومردم را در تقوا، رهیزگاری وعبادت کردن می دانستند وهمیشه سعی داشتند مردم را به تقوا و پرستش خداوند دعوت نمایند.نه تنها یک مدیر در جامعه را آمر به تقوای الهی می دانست بلکه وظیفه او میدانست که کارکنان زیر دستش را به رعایت نمودن اخلاق اسلامی وپرهیزگاری فرا بخواند.
از این رو بنابراین سیره عملی امام هشتم (ع) از مهمترین ویژگی های اخلاقی یک مدیرکه باید به آن آراسته باشد، داشتن تقوا است، چرا که در سایه آن، اعمال، گفتار و رفتارش را تحت تأثیر قرار می دهد که باعث رنجش ونارضایتی ارباب رجوع نشود یا با بی احترامی وتند خویی با ارباب رجوع رفتار نمی کند و همواره سعی در جلب رضای الهی وخشنود کردن ارباب رجوع دارد.
2-5گذشت ومدارا
یکی از کارسازترین ابزار مدیران، مدارا با سایر همکاران و زیردستان است. قرآن کریم میگوید: (( خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ)) ای پیامبر ما در کارهایت گذشت و مدارا را سرلوحه قرار بده و عذرشان را بپذیر و آنان را به نیکی دعوت کن و از جاهلان و نادانان دوری نما.(اعراف، آیه199) عفو و گذشت یكی از مكارم والای اخلاقی و تاجی زینت بخش بر سر همه آنهاست. امام رضا (ع) شکیبایی وگذشت یک مدیر را سبب مزید عزت و افزایش قدر ومنزلت او تلقی می کنند زیرا این شکیبایی وگذشتش موجب برانگیختن ستایش وبزرگداشت او از جانب دیگران ، هم کارمندان وهم ارباب رجوعان می شود .از نمونه های رفتار اخلاقی امام رضا در این مورد می توان گفت که زمانی، مردی برمأمون وارد شد خواست گردن او را بزند امام رضا (ع) نیز حضور داشت. مأمون گفت : ای ابوالحسن چه می فرمایی؟ امام فرمود:اگر نکویی کنی و از او درگذری خداوند بر عزت تو می افزاید، مأمون هم آن مرد را بخشید.( اربلی،1381، ج3، ص 143)
3-5گشاده رویی وحسن خلق
قرآن کریم در ستایش بندگان خداوند که بندة رحمت فراگیر خدا هستند، از فروتنی و تواضع آنان یاد میکند: (( وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ بندگان خداوند بخشاینده، آنانند که با تواضع و فروتنی در زمین راه میروند و چون به نادانان برخورد میکنند، با سخنان نرم و مسالمت آمیز سخن میگویند))(فرقان، آیه 63).مدیر باید دارای حسن خلق و تواضع و فروتنی باشد و با روی خوش ونیک و زبانی با مهر و محبت تبلیغ و ارشاد نماید چنانکه خداوند متعال هم پیامبر اکرم (ص )را بخصوص به این صفت در قرآن ستوده است : ((انک لعلی خُلُقٍ عظیم)) تو ای پیامبر دارای خُلق نیکو هستی(قلم، آیه 29)
حسن خلق، همانند کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر می کند وباعث جذب افراد وشیفتگی آنان به شخص خوش خلق می شود.امام رضا (ع) نیز در حدیثی گرانبها در مورد تأثیر حسن خلق می فرماید: (( جبلت القلوب علی حب من أحسن إلیها وبغض من اساء إلیها: دلهای مردم، نیکی کنندگان به خود را دوست وبدکنندگان به خود را دشمن می دارد))(صدوق، 1376، ص 115) ویا امام رضا در جایی دیگراز سیره اخلاقی وتربیتیشان بر اخلاق خوش ونیکو داشتن تأکید داشته ومی فرمایند: (( در قیامت کسی به من نزدیکتر است که دردنیا خوش اخلاقترباشد)). حضرت علی بن موسی الرضا(ع) داشتن حسن خلق را برای هرانسانی بویژه یک مدیر ضروری دانسته و آن را همچونی خورشیدی می داند که یخ را آب می کند ، حسن خلق هم گناه را می گدازد واز بین می برد.
بنابراین از آنجا که ارباب رجوع در نزد یک مدیر وسازمان تحت مدیریتش یکسان نبوده واز قشر خاصی نیز نیستند، بلکه خصایص انسانی واخلاقی متفاوت با یکدیگر دارند، به همین علت مدیر وکارکنان زیردست او نیز باید از عطوفت و مهربانی، گشاده رویی، سعه صدر برخوردار باشند تا با ارباب رجوع برخورد تؤام با عطوفت واحترام ودرخور شأن ومقام آنان نموده وبه توقعات قانونی وشرعی آنان نیزتوجه بنمایند.
4-5 صبر وبردباری
شکیبایی و صبر در امور مدیریتی از شاخصههای برجسته و کارآمدی است که ثمرات فراوانی برآن بار میشود. مدیری که با صبر و حوصله کافی به امور میپردازد، به نتایج صحیح و کافی میرسد و در نتیجه سایر همکاران خود را به سختی نمیاندازد.قرآن کریم شاخصه بزرگ امامان حق و هدایت کنندگان به راه درست را، صبر و شکیبایی برمیشمارد و میگوید:( ( وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآَیَاتِنَا یُوقِنُونَ))
و از آنان امامان و پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند چون شکیبایی نمودند و به آیات ما یقین داشتند(سجده، آیه 24) در اینجا جا دارد مدیران بدانند کلید بسیاری از موفقیتها در کارهای مدیریتی، بویژه در برخورد با مردم، صبر و شکیبایی است، تا بتوان به خوبی مسئولیتها را به سامان رساند. مدیر نمونه در نظام اسلامی فردی صبور و شکیباست زیرا صبر از ارکان دین است.
خداوند نیز صابران را دوست دارد (لقمان آیه17) و نصرت و پیروزی را تنها در سایه صبر و شكیبایی میسّر دانسته می شود.(سوره آل عمران125 ) وهدایت، درود و رحمت پروردگار به صابران ارزانی داشته می شود( بقره157)از آنجا که امام رضا (ع) تالی تلو قرآن است، مشکلات پیچیده عصرشان را با دریایی از سعه صدر ، متانت وبردباری حل می کردند.از این رو براین امر تاکید بسیار داشتند که یک مدیر در یک مجموعه نیز باید بسیار صبور وبردبار باشد.
صبر، همیشه در وجود انسان، بین انگیزه دین و انگیزه هوس،آتش جنگ بر می انگیزد. جنگی در نهایت شدت و میدان این معرکه قلب آدمی است. ظرف وجود کارمندان ادارات و سازمانها در هیچ حالی نباید از صبر تهی باشد. قشرهای زیادی از مردم همه روزه با انواع رفتارهای متفاوت به آنان مراجعه می کنند، اگر با کوچکترین برخورد نادرستی از طرف ارباب رجوع، خود نیز برخورد نامعقول اخلاقی کنند،نه تنهاموجبات سخط الهی رافراهم می آورند بلکه کسانی نیزکه دراین میان بی تقصیر هستند مورد اهانت و بی احترامی قرار می گیرند. درنتیجه با این کار خود، مردم را به نظام اسلامی بدبین می کنند.
5-5اصل انضباط کاری
نظم در لغت، معنایی شبیه تقوا دارد، چنان که در لسان العرب بیان شده است. نظم؛ یعنی هر چیزی را در جای حقیقی خود قرار دادن، بر مقتضای عقل و بدون اختلاف در ترتیب.( (ابن منظور1414، ق ، ج 12، ص 578) پس این دو (نظم و تقوا) دارای رابطه ای نزدیک، لازم و ملزوم و اثر گذار بر همدیگرند. انظباط کاری یعنی سامان پذیری، آراستگی، نظم وترتیب وپرهیز از هرگونه سستی و بی سامانی در کار است. بهترین سازمان ونظام ها با زیر پا گذاشتن اصل انضباط کاری به تباهی کشیده می شوند وهمه وجوه مثبت آنها نیز بی ارزش می گردد. نظم ، برنامه ریزی و زمان بندی یکی از عوامل مؤثر در موفقیت هر مدیری است.
آدم های منظم هستند که می توانند زندگی خود را مدیریّت کنند و از آن سو مهم ترین اصلی که ضامن نظم و ثبات اجتماعی است و میزان واقعی ارزش های انسانی را در برابر ارزش های دروغین مشخص می کند تقوا استکه به معنای سامان گرفتن، نظم داشتن، ترتیب، درستی، آراستگی و عدم هرج و مرج به کار رفته است.(آخوندی، 1382، ص46)و منظور از انضباط اداری؛رعایت قوانین، مقررات، آییننامهها، بخشنامهها و دستورالعملهای اداری است(کاظمی، 1370، ص 136) و برخی نمودهای آن عبارت است از:حضور به موقع در محل کار، ترک نکردن محل کار بدون اطلاع مافوق، حضور به موقع در جلسات، پرهیز از اتلاف وقت، رعایت سلسله مراتب اداری، انجام به موقع وظایف محوّله، بالا بردن کارآیی سازمان، استفاده صحیح از اموال.
لزوم نظم و ترتیب در کارها؛ در زندگی جمعی و سازمانی بیشتر خودنمایی میکند؛ زیرا در محیط کار جمعی، اگر نظم و قانون حاکم نباشد، هرج و مرج پیش خواهد آمد و در مدت کوتاهی، روحیه و کارآیی افراد به صفر خواهد رسید و در نهایت چنین سازمانی از هم میپاشد روحیه نظمپذیری؛ از راه تربیت صحیح و ایجاد ارزشهای خاص اخلاقی، وجدان کار و حس انجام وظیفه در کارکنان ایجاد میشود و راه را برای رعایت قوانین و مقررات اداری و حس انجام کار و بالا بردن کارآیی فرد و سازمان، هموار میسازد..
امام رضا(ع) نیز می فرماید: (( اختلال که بهم خوردگى نظم است، نمی گذارد که اعصاب وظیفۀ خود را طبیعى و کامل انجام دهد، افکارى که از مغز آلوده و اعصاب غیر منظّم پدید مىآید، آلوده و غیر منظّم است)).( امیر صادقى، 1381، ص 201) بنابراین یک مدیر باید با تأسی به سیره اخلاقی امام رضا (ع) نظم وانضباط کاری را سرلوحه کار خود وکارکنان زیر دستش قرار بدهد.
6-5مراقبت از کارکنان
يكي از پشتوانه هاي كار مديران، حمايت از زيردستان و کارکنانش است و اين پشتوانه در صورتي به دست مي آيد كه مدير حالت مردمي به خود بگيرد و از تواضع و فروتني در عين حفظ شخصيت چشم نپوشد و با مهرو محبت سخن بگويد و طرح دهد يا اجرا كند. امروز در تمام سازمان هاي دولتي و ملي ، صندوق شكايات و پيشنهادها نصب شده و انتظار مي رود مراجعان و كاركنان مشكلات يا پيشنهادهاي خود را بنويسند و در صندوق بيندازند، ولي بهتر اين است كه مدير براي كاركنان جلسه خاصي تشكيل دهد و آنچنان امنيت و عطوفت بر مجلس حاكم باشد كه افراد بتوانند معايب حوزه مديريت او را بدون پروا بگويند.
مدير غالب طرحها و برنامههاى مديريت را از طريق همكاران اجرايى مىكند و در واقع تمام افرادى كه در سازمانها، نهادها و تشكيلات دولتى مشغول كارند كارگزاران مديرند و بازو و عاملى براى وى مىباشند، در فرهنگ اسلامى نقش همراهان و ياران در ترويج و گسترش انديشههاى الهى از موقعيتى ويژه برخوردار است، مديرى كه به اخلاص، كمال خواهى، دل سوزى، صداقت گويى و درستى مزيّن مىباشد در چهارچوب ضوابط ارزشى و با رعايت اصل فطرت و كرامتهاى انسانى انديشهها و طرحهاى مفيد، سازنده، رشد دهنده و اصلاحى را به دست همكاران مؤمن، متعهد و داراى وجدان دينى و اخلاقى مىسپارد و از آنان مىخواهد به عنوان تكليف شرعى در گسترش و اجراى آنها بكوشند.
حضرت امام رضا(ع)فرمودهاند: به اين جهت شاگردان عيسى(ع) را حواريون گفتهاند كه موفق شدند از طريق جهاد با نفس به مقام اخلاص دست يابند و درون را از كدورت پاك كنند و نيز به وسيله موعظه و تذكر ديگران را از تيرگىهاى زشت گناهان بشويند.(مجلسی، 1403ق، ج14، ص 273) آن پيامبر الهى در منصب رهبرى الهى و مديريت هدايتى و ارشادى جامعه چنين افرادى را برگزيد تا به كمك آنها جامعه را به فضيلت آراسته نمايد و خلافها را از آنان دور كند.
امام رضا(ع) در سیره رفتاریشان، هر وقت فرصت پیدا می کرد همه خدمتگزاران را از کوچک و بزرگ دور خود جمع می کرد و با آنان به گفتگو نشسته و مأنوس می گشت و آنان هم با او انس پیدا می نمودند. و هر گاه سر سفره می نشست، از هیچکدام آنان غفلت نمی کرد، چه کوچک و چه بزرگ، حتی اصطبل دار و حجامتگر را هم کنار خودش بر سر سفره می نشاند.(عطاردی،1406ق، ج1، ص245) قابل یادآوری است امام در شرایطی چنین برخوردهایی با زیر دستان داشت که به ظاهر نفر دوم حکومت بوده و در منصب ولیعهدی قرار داشت. و یا در جایی دیگر گفته می شود که امام رضا(ع) هنگام غذا خوردن ازهیچیک از ما خدمتگزاران، کاری را نمی خواست تا اینکه از غذایش دست می کشید. (عطاردی،1406ق، ج1 ، ص45)
آرى اين گونه نبود كه امام صرفاً از اطرافيان و كارگزاران وظايفى را بخواهد و آنان را ملزم كند كه در اين راستا از عمق وجود بكوشند ولى از تكريم، تشويق، احترام و رفاه آنان غافل گردد، حرمت همه را در رفتارهاى خويش حفظ مىكند، عمق توجه امام به اطرافيان و ملازمان در اين روايت آشكار می شود: ياسر می گويد: (در روزى كه امام رضا(ع) مسموم گرديد و در اثر آن به شهادت رسيد) پس از اين كه نماز ظهر را گذارد به من گفت: اى ياسر مردم (اهل خانه، كاركنان و خادمان) چيزى خوردند؟ عرض كردم اى آقاى من! چه كسى مىتواند غذا بخورد با اين كه شما در چنين وضعى به سر مىبريد در اين هنگام بر جاى خويش راست نشست و فرمود: سفره را حاضر كنيد و همگان را بر سر آن فراخواند و كسى را فروگذار نكرد و يكايك را مورد مهر و محبت خويش قرار داد هنگامى كه همه سير شدند امام (بر اثر تأثير زهرى كه مأمون به حضرت داده بود) بيهوش بر زمين قرار گرفت.(صدوق،1404ق، ج2، ص241) اين گونه بزرگداشت نيروهاى انسانى در سيره امام، شكوفا گرديده است، آن فروغ هشتم در قلمرو انديشه، تربيت و رفتار چنين معيارهايى را به بشريت آموخت و در ميدان عمل خود پيشتاز و تجسّم بخش كامل آن تعاليم بود و به يقين جامعه پيرو مكتبش بايد در مناسبات انسانى و برنامههاى مديريتى چنين باشد و اين گونه عمل كند.
7-5برخود با ارباب رجوع
تکریم و گرامی داشتن مردم در تمامی ادیان و فرهنگ ها جایگاه والایی دارد و تمامی بزرگان دین و صاحبان اندیشه برآن تأکید نموده اند. رعایت حرمت انسان ها بنیادی ترین ارزش نظام اسلامی است.بین رضایت مردم و رضایت خداوند و بین تکریم انسان ها و تکریم خداوند، ارتباط مستقیم وجود دارد. در جهان بینی اسلامی راه خدا از میان خلق می گذرد یعنی بدون تکریم انسان ها و جلب رضایت آنها، رضایت و بندگی خداوند امکان پذیر نیست. یکی از اموری که متصدیان امور مردم و مدیران باید به آن اهتمام لازم را به عمل آورند رفتار مناسب و فراخور شأن ارباب رجوع است. برای یک کارمند وکارشناس و مدیر مسلمان مشتری مداری و تکریم ارباب رجوع نه بخاطر دستورالعمل و بخشنامه، بلکه یک وظیفه انسانی و دینی است: نه یک وظیفه اضافی در کنار سایر وظایف، بلکه باید در دل امور قرار گیرد.
هرگونه خدمت و تلاش در جهت جلب رضایت ارباب رجوع، رضایت و خشنودی خداوند را فراهم می کند. برای یک فرد مسلمان تکریم مردم، عبادت به شمار می رود و بهترین روش برای نزدیکی به خداوند است.بخصوص اگر ارباب رجوع از محرومان جامعه باشد. برخورد با ارباب رجوع باید توأم با تواضع و احترام باشد. مدیران نظام اداری نیز که دائماً با مردم در ارتباطند باید به آن توجه لازم را مبذول دارند و هیچ گاه با ارباب رجوع برخورد توأم با غرور نداشته باشند. از این رو باید همواره با کمال تواضع و احترام با زیردستان و ارباب رجوع برخورد کنند.بهترین الگو در این زمنیه سیره عملی واخلاقی امام هشتم (ع) در این زمینه می باشد. امام رضا عليه السلام با تمام آن فضائل و مقاماتي که داشتند، در نهايت تواضع و فروتني با مردم معاشرت ميکردند و از آنجا که ايشان قسمتي از عمر شريف خويش را در مقام ولايت عهدي به سر ميبردند، اين سيره عملي الگوي بسيار مطلوبي براي شيعيان، به ويژه عوامل حکومتي است.
در سیره عملی امام رضا دیده می شود که امام هشتم با سخن خود کسی را نمی رنجاند و سخن کسی را قطع کند تا اینکه سخن خود را تمام کند ، و هرگز حاجت کسی را که توان ادای آن را داشت رد نمی کردند. ( مجلسی، 1403ه.ق، ج12 ، ص82) از" صولی" روایت شده که گفت : مادر بزرگم (که مدتی افتخار خدمتکاری امام نصیبش شده بود)به ما گفت : امام هشتم(ع) پس از خواندن نماز صبح در اول وقت ، سر به سجده می گذاشت تا هنگامی که آفتاب بالا می آمد سپس برای رسیدگی به امور مردم و برطرف نمودن حوائج آنان می نشست و یا سوار شده پی کارهای دیگر می رفت.(صدوق ،1404ه.ق،ج2، ص498)
در نمونه ای دیگر از سیره اخلاقی امام رئوف آمده است که روزي امام عليه السلام داخل حمام در گوشهاي نشسته بودند. مردي وارد شد و با بياحترامي به ايشان گفت: بر سر من آب بريز، ايشان نيز در نهايت فروتني بر سر او آب ميريخت. ناگهان شخصي که امام را ميشناخت وارد شد و بر سر آن مرد فرياد زد و گفت: ((هلکت واهلکت، استخدم ابن بنت رسول الله صلي الله عليه و آله و امام المسلمين: هلاک شدي و هلاک کردي، (کنايه از اينکه اين کار تو باعث هلاک ما نيز خواهد شد). آيا فرزند دختر رسول خدا و امام مسلمانان را به خدمت ميگيري؟))
آن مرد که تازه امام عليه السلام را شناخته بود، خود را روي پاهاي آن حضرت انداخت و پاهاي ايشان را بوسه ميزد و عرض ميکرد: (( هلا عصيتني اذ امرتک; چرا هنگامي که به شما امر کردم، سرپيچي نکرديد؟ امام عليه السلام فرمودند:انها مثوبة ومااردت ان اعصيک فيما اثاب عليه; اين عمل ثواب دارد، و نخواستم در عملي که به خاطر آن ثواب داده ميشوم، از تو سرپيچي کنم.))( الصفدي،2000م، ج22، ص251.)
8-5همزیستی با محرومان
محصول روابط اجتماعى و اقتصادى ظالمانه تشكيل طبقات و پديد آمدن يك جامعه با تضادهاى اجتماعى آشكار است، امام امتيازات طبقاتى را از بنياد واژگون نمود، عبداللّه بن صلت مىگويد، مردى از اهل بلخ گفت در سفر خراسان با امام بودم، روزى سفرهاى انداختند و غلامان سياه و غير آنان را بر سر آن فراخواندند(همه باهم با خود ايشان غذا خوردند) گفتم: اى كاش براى اينها سفرهاى جداگانه ترتيب مىداديد، فرمود: خاموش باش، خداى همه يكى است، مادر يكى و پدر يكى است پس تفاوت نيست و پاداش هر كس به كردار او بستگى دارد.(کلینی، 1381ه.ق، ج8، ص220)
امام در تعاليم والاى خويش به كارگزاران و ديگر مسؤولان نظام اسلامى مىآموزد هر كسى بايد در گام نخست در انديشه ساختن خود باشد و شايستگىهاى لازم را در وجود خويش آشكار سازد و با ديگران با تعهد و به خوبى رابطه برقرار كند و خدمتگزار همه مردم باشد. امام در خراسان تمام اموال خود را در روز عرفه (ميان مردم و نيازمندان) تقسيم كرد، در اين هنگام فضل بن سهل گفت: اين كار با خسران توأم است، حضرت فرمود: بلكه چنين كارى قرين با غنيمت و منفعت است، آنچه را كه براى دستيابى به پاداش الهى و كرامت انسانى بخشيدى زيان و غرامت تلقى مكن.(صدوق، 1404ه.ق، ج1، ص 218)
معمر بن خلّاد مىگويد: هنگامى كه امام رضا(ع) غذا مىخوردند، سينى مىآوردند و نزديك سفره مىگذاشتند، آن حضرت به بهترين غذايى كه برايش مىآوردند مىنگريست و از هر خوراكى مقدارى را برداشته و در آن سينى مىنهادند، سپس دستور مىدادند آن سينى غذا را براى بينوايان ببرند امام نمىتواند غذايى را ميل كند كه محرومان از آن نخوردهاند، اين شيوه در راستاى همان محورهاى اصولى در تعاليم الهى امام است كه انسانها ارزشى همانند دارند و بايد نيازهاى آنان برآورده شود امام فرمودهاند: ((عونك للضّعيف افضل من الصدقه))(قیومی اصفهانی، 1373،ص 394) يارى به افراد ناتوان از صدقه در راه خدا برتر است.
9-5پرهیز از تکاثر طلبی
حضرت امام رضا(ع) در نامهاى كه براى مأمون نگاشتهاند فرمودهاند: از موارد اسلام خالص بيزارى از كسانى است كه اموال را منحصر به خود مىكنند.(صدوق،1404ه.ق، ج2، ص126) در پرتو اين تعاليم به چنين خصلت هايى در اخلاق انحصارطلبان و فزون خواهان دست مىيابيم: تمايل به سودجويى در برابر طلب پاداش و قرب الهى، ترك نيكوكارى و احسان و خيرخواهى، رعايت تعهدهاى فاميلى نه به منظور صله ارحام بلكه براى تحكيم پايههاى قدرتطلبى، بخل و خسّت در برابر انفاق، گشاده دستى و سخاوت، حرص و طمع در برابر گذشت و ايثار مالى، انحصارطلبى در برابر نوع دوستى، ترك تعهد و مسؤليتشناسى.(حکیمی،1370، ص 389)
حضرت امام رضا(ع) دلايل تكاثرطلبى را اين گونه بيان كردهاند:((لايجتمع المال الّا بخصال خمسٍ: ببخل شديد، و املٍ طويل و حرص غالب و قطيعة الرحم و ايثار الدنيا على الآخرة)) (صدوق،1404ه.ق ج1، ص276) مال دنيا جمع نگردد مگر در سايه پنج صفت: بخل زياد، آرزوهاى طولانى، حرص غلبه يافته بر آدمى، ترك صله رحم، دنياطلبى و فراموشى آخرت. از ديدگاه امام حكمت وجودى نظام اسلامى و دولت نظارت بر بخشهاى گوناگون اقتصادى و اجتماعى است كه مبادا تباهكارى و فزونطلبى اوج گيرد چه اگر چنين نمىبود هيچ كس لذت جويى و سودمندى خود را به خاطر جلوگيرى از تباه شدن ديگران فرو نمىگذاشت، پس براى مردمان سرپرستى قرار داده شده تا از فساد و تباهى بازشان دارد و حدود و احكام را ميان ايشان اقامه كند.( مجلسی، 1403ه.ق،ج6، ص66)
امام مشكل اساسى يك نظام اجرايى معيوب و آفت زده را چنين بيان فرمودهاند: اموال را ميان ثروتمندان به گردش گذاشته است (افراد غنى سرمايههاى اصلى را در اختيار گرفتهاند) مردم به سود خوارى تمايل پيدا كردهاند، از گناهان كبيره كاستن(از كار و كالاى مردم) است و خيانت به آنان، كسانى كه با خودكامگى اموال عمومى را به خود اختصاص دادهاند.( صدوق،1404ه.ق، ج2، ص49)
وقتى چنين روش هايى از عملكردهاى حكومتهاى طاغوتى و غير دينى به حساب آمد و بيزارى از آنها تكليف اسلامى است مىتوان به اين واقعيت پى برد كه چقدر خود اين تكاثرطلبى و يا زمينه دادن به فزون خواهان به هر روش و شيوهاى كه باشد و به دست هر كس انجام گيرد چقدر قباحت دارد. هر برنامه و روشى كه اموال را از عموميّت و بهره بردارى عمومى بيندازد و به جمع معدودى از خواص و اشراف و به تعبير قرآن ملأمترفين و مسرفين سرازير سازد محكوم و غير اسلامى است، آزادى محض اقتصادى و عدم كنترل دولتها و رهاسازى بدون نظارت بخش خصوصى موجب مىگردد كه امكانات مختص عموم در دست اهل تكاثر قرار گيرد و با ادامه اين وضع روند مذكور كه ضد حق، عدل و تعاليم ائمه است به تهيدستى مردم، تورّم زياد، مشكلات اقتصادى و افزايش فقيران و نيازمندان منجر شود.
امام هشتم با کلامی دیگر نکوهش تکاثر طلبی تأکید کرده ومی فرمایند: بيزارى از افرادى كه به آل محمد(ص) ستم كردند و نفرت از پيمان شكنان، منحرفان و مرتدان و برائت از انحصارطلبان در اموال، جزو نشانههاى اسلام و ايمان خواهد بود.(عطاردی،1406ق، ج2، ص202) ودر نامه امام به مأمون آمده است: دوستى اولياى الهى واجب است، چنان كه خصومت با دشمنان خدا و بيزارى از ايشان و پيشوايشان فرض است و نيز انزجار از انحصار طلبان. و اين نكته ، این سخن رسول اكرم(ص) را در اذهان تداعى مىكند كه فرمودهاند: ((پنج كس هستند كه من و هر پيامبر مستجاب الدعوهاى آنان را لعنت كردهايم، آن فردى كه در كتاب خدا آيهاى زياد گرداند و فردى كه سنت و سيره را فراموش كند و نيز آن شخصى كه اموال عموم را به خود اختصاص دهد و آن را براى خويش حلال شمارد)).(کلینی،1381ه.ق،ج2، 269) امام رضا(ع) باز هم در سیره عملی خودهشدار داده اند كه كالاها و مواد حرام نه تنهامورد نياز مردمان نيست بلكه تباه كننده و ويرانگر و نابود كننده (هستى فرد و جامعه) است.( صدوق،1379، 592)
دليل اين امر روشن است زيرا تكاثرطلبى و جمع اموال عمومى آن هم از طريق خلاف و نامشروع مايه فساد، طغيان و ظلم مىگردد و جامعه اسلامى را به مرز سقوط نزديك مىكند زيرا اموال و امكاناتى كه موجب صلاح و بقاء و رفاه مردم است در انحصار افراد خاصى قرار مىگيرد و از دسترس نيازمندان و مصالح كلى جامعه دور نگاه داشته مىشود كه اين وضع نتيجهاى جز نابودى و عقب افتادگى ندارد.
10-5 طرد مدیران ناشایست
حضرت رضا(ع) مىفرمايند: ((خمس من لم تكن فيه فلاترجوه لشىءٍ من الدّنيا والآخرة من لم تعرف الوثاقة فى ارومته، والكرم فى طباعه و الرّصانة فى خلقه و النّبل فى نفسه و المخافة لربّه))(قیومی اصفهانی،1373، ص383 ) پنج چيز اگر در كسى نبود در امور دنيا و آخرت از او انتظار كار نيك نداشته باش: اصالت خانوادگى، اخلاق نيكو، پايدارى در خلق و خوى، بزرگوارى روح و كرامت نفس و پرهيز از پروردگارش. مديرى كه از اين خصال بهرهاى ندارد نه تنها در كارهاى خود موفق نخواهد بود و مردم به خيرش اميدى ندارند بلكه براى اقشار جامعه كارشكنى بوجود مىآورد و به فردى دردسر ساز و مشكل آفرين تبديل مىگردد و سطح نارضايتىهاى عمومى را افزايش مىدهد دست اندازى به منصب مديريت به عنوان رياست و نه براى خدمت انحطاط و هلاكت هرچه بيشتر را رقم خواهد زد. حضرت امام رضا(ع به نقل از پيامبر اكرم(ص) فرمودهاند: از ما نيست هر كس كه در كار مسلمانى غش به كار برد يا به او زيان رساند و يا با او به نيرنگ رفتار كند(حر عاملی،بی تا،ج2، ص 318) كه اين سه آفت در يك مدير خائن ديده مىشود و باعث انحطاط ورکود سازمان تحت مدیریت وبه تبع آن جامعه خواهد شد.
امام هشتم (ع) درسیره عملی واخلاقی خود، مدير را همچون چوپانى امانتدار براى حفظ منافع مردم به حساب مىآورد و هرگاه به جاى چوپان، گرگهايى بر امور مردم مسلط گردند، فاجعهاى بزرگ در عرصه مديريت پديد مىآيد و زمينه زيان بار فرهنگى، اخلاقى و اقتصادى جامعه فراهم مىگردد. حضرت امام رضا(ع)بسیار تأكيد نمودهاند: (( ولايفرض اللّه العباد طاعة من يعلم انّه يظلّمهم و يغويهم))(حرانی، 1383ق،ص 421) خداوند بر بندگان خود پيروى كسى را واجب نمىكند كه مىداند بر آنها ستم كرده و گمراهشان می نمايد، پس دستورات مديرى كه از مسير شرع و ديانت، قانون و عدالت خارج شده قابل اطاعت و اجرايى كردن نمی باشد و بر نيروى انسانى كه در اختيارش می باشد فرض است كه از پيرامون چنين مديرى پراكنده شوند و مردم نيز نبايد از توصيهها، بخشنامههاى باطل و بيهوده و ظالمانهاش متابعت كنند.(سیاهپوش،1365، ص 346)
بسيارى از عقب ماندگىها و نارسايىها از مديريتهاى ظاهرساز اما خائن و نقشههاى خائنانه آنان ريشه مىگيرد، تكيه بر چنين كارگزارانى فسادهاى مالى، كم فروشى، غصب اموال، احتكار، رباخوارى، بهره كشى و تضاد طبقاتى را بوجود می آورد. خائنهاى خادم نما بر حسب ظاهر طرحها و نقشه هايى ارائه می دهند كه می تواند در نظر افراد سطحى نگر سازنده جلوه كند و به صلاح جامعه شناخته شود اما با اجراى آنها زيان بارى و عوارض سوء آنها آشكار می شود. بدين جهت مديران دل سوز، متعهد و مؤمن و نيز برنامه ريزان متدين بايد از نيّتهاى شوم مديران خائن و وابسته پرده بردارند و با منطق استدلال، دلايل علمى و اصول فنى و تخصصى زيان كارشان را براى مردم روشن نمايند.
تهیه و تنظیم مقاله: مریم جلالی نژاد (مدرس دانشگاه)
انتهای پیام/
گزارش تصویری




صدای شما
گردشگری
پربيننده ترين اخبار
- پاسخ کوبنده مردم در 9 دی ماه 88 به فتنه گران داخلی و خا ...
- مکتبی از جنس عشق به اهل بیت، ولایتمداری و فداکاری برای ...
- تشییع ۷ شهید گمنام در استان مرکزی
- دستگیری ۵ نفر از تبلیغ كنندگان سایت های شرط بندی و قمار ...
- اعضای هیئت عالی نظارت بر انتخابات شوراهای اسلامی شهر و ...
- رونمایی از فرمول جدید شورای رقابت برای قیمت گذاری خودرو
- آغاز مرحله انسانی آزمایش واکسن ایرانی کرونا با تزریق به ...
- بیش از 97 درصد از جمعیت شهرستان تفرش باسواد هستند/استقب ...
- هدف قرار دادن پایگاه عین الاسد پاسخ صریح به تجاوزات و ج ...
- رفتار آمریکا در دادن واکسن رایگان با توجه به خصومت ۴۰ س ...