مفهوم شناسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرف نیاز امروز جامعه
- 06 خرداد 1395 ساعت 12:43:49
- کد خبر : 988615051 | بازدید : 251
به گزارش ندای تفرش به نقل از نسل فردا ؛ در طی ده سال گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود به تبیین و بسط مفهومی پرداختهاند که از آن با عنوان «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» یاد میشود. برای درک و شناخت بهتر از این عنوان ابتدا باید به نظام آفرینش، سنتهای الهی حاکم بر آن و اهداف خلقت توجه کرد.
میدانیم در نگرش اسلامی هدف خلقت چیزی جز رشد و به کمال رسیدن انسان و در یککلام خدایی شدن او نیست و با توجه به آموزههای دین اسلام حکومت اسلامی موظف است جامعه را چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی به سوی این کمال مطلوب سوق دهد.
اما در طول تاریخ اسلام تلاش برای رسیدن به این هدف با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است. در عصر حاضر و با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومتی اسلامی در گوشهای از این کره خاکی ما مفتخریم که برای رسیدن به این مهم بکوشیم و بهتر از گذشتگان در این راه قدم بگذاریم.
ما این کلام الهی«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» را درک کردهایم و این نکته را دریافتهایم که کلید تحول در دست خود انسان است و هر آنچه تغییر میکند انسان در آن نقش دارد و اوست که میتواند خود را از عقبماندگی برهاند و بهسوی پیشرفت حرکت کند. بر اساس همین نگرش است که رهبر ما حضرت امام خامنهای، توجه به این تحول را مقدمه طرح مسئله پیشرفت پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی قراردادند و برای مدیریت و هدایت درست این تحول در جامعه اسلامی نقشهی راهی با عنوان «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» در ابتدا برای نخبگان و اندیشمندان و سپس برای عموم مردم تبیین کردند.
در واقع میتوان گفت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نسخهای شفابخش است در جهت حرکت بهسوی تمدنی نوین، بر پایه احکام اسلامی که در مقابل نسخههای تقلبی تمدن غرب قرارگرفته و علاجی است بر چندین قرن عقبماندگی مسلمانان نسبت به پیشرفتهای جامعه غربی. لازم است با نگاه به منظومه فکری امام خامنهای در بسط الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به نکات زیر توجه کرد:
در باب چرایی نامگذاری با این عنوان باید گفت که کلمه «الگو» به معنای نقشه راه است و بدون نقشه راه دچار حرکتهای متضاد فرهنگی و اقتصادی خواهیم شد، علاوه بر این میتوان این طرح را پس از پیادهسازی بهعنوان یک الگو برای سایر جوامع اسلامی نیز پیشنهاد داد.
کلمه «اسلامی» به این علت بیانشده است که ما در یک جامعه اسلامی زندگی میکنیم و این امکان فراهم است که با استفاده از منابع اسلامی این الگو را پیادهسازی کنیم.
کلمه «ایرانی» به این خاطر مطرحشده است که طراحان این الگو ایرانی هستند و این الگو تلاش اندیشمندان ایرانی است.
ظهور این الگو در چهار عرصه «تفکر، علم، زندگی و معنویت» است. در زمینه توجه به عرصه تفکر در این الگو میتوان جامعهای متفکر داشت و اندیشه ورزی را بهعنوان یک حقیقت نمایان در جامعه تبدیل کرد. این مفهوم از نخبگان شروع و به سایر اقشار جامعه هدایت میشود.
در باب علم نیز جامعه اسلامی باید به استقلال علمی برسد چراکه نتیجهاش قدرتمند شدن مسلمانان خواهد بود و البته علم درزمینه رفاه اجتماعی نیز از مهمترین ابزار است. کما اینکه جامعه غربی نیز از باب پیشرفتهای علمی به اقتدار رسیده است. البته جامعهای که به سلاح علم مسلح باشد میتواند فرهنگ و نگرش خود را به سایر جوامع صادر کند و ما برای گسترش نگرش دین مبین اسلام به علم نیازمندیم. در زمینه زندگی نیز جامعه اسلامی باید ازلحاظ اقتصادی و رفاه اجتماعی جزء آبادترین جوامع باشد و این مهم نیز در این الگو مورد توجه قرارگرفته است.
البته پیاده کردن مفهوم عدالت در زندگی مردم نیز در این عرصه دارای ارزش و جایگاهی مهم است. معنویت و اخلاق روح حاکم بر تمامی عرصههاست. الگوی مطرحشده بهگونهای است که با پیاده شدن آن در جامعه باید به سمت معنویت و اخلاق حرکت کرد. در این بین توجه به معاد میتواند به تحمل سختیها و دشواریها این مسیر کمک کند و روح ایثار و از خود گذشتگی را در جامعه بسط دهد.
باید به این نکته نیز توجه کرد که مبانی معرفتی جمهوری اسلامی ایران با دیگر نظامت معرفتی از جمله نظام معرفتی غرب متفاوت است و همین تفاوت در مبنا سبب تغییر در الگوهای پیشرفت برای جامعه ایرانی است. ما در این بین نه تنها به فکر تقلیدی عمل کردن در عرصه پیشرفت نیستیم بلکه بر این باوریم تا الگویی جدید از رشد، همراه با تعالی معنوی را به بشریت معرفی کنیم. و این امکانپذیر است اگر حوزههای علمیه از دل منابع اسلامی، این معارف را موشکافی کنند و در دانشگاهها برای پیادهسازی آن در سطح جامعه و تطبیق با دوران معاصر تلاشی مضاعف در پیش گیرند.
آنچه در این بین بیش از هر چیز حائز اهمیت است نوع نگرش نخبگان، اندیشمندان، مدیران و سیاستمداران جامعه به مسئله پیشرفت اسلامی ایرانی است که از نظر نویسنده هنوز باور جمعی قشر تحصیلکرده و صاحبفکر به این نوع نگاه معطوف نشده و هم چنان هستند عده بسیاری که درک درستی از این مسئله ندارند. رسیدن به تمدن نوین اسلامی دور از انتظار نیست هرچند که پیمودن این مسیر بسیار دشوار است.
یادداشت از محمدرضا شفیع زاده
انتهای پیام/ش
گزارش تصویری


